درباره وبلاگ سلام گلای من خوبید؟؟ از این که به وبم اومدین خیلی خوشحالم کلی براتن مطلب و عکس های قشنگ گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد گلای من شوووووووووما منو بلینکید با عنوان وبم بعد اگه خواستین بگین که منم بلینکمتون عزیزای من حتما نظر بدین یادتون نره هاااااااااااااااااااااااااااا بعدشم تنهام نذارین......اگه اومدین و وبمو دیدین دوباره سر بزنین تند تند بیایین پیشم بی وفا نباشین ها فدااااااااااااااااااااااااااااااتون بابای آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
تنهایم،تو تنهایم نگذار
غصه محترم لطفا مزاحم تنهایی من نشو،حالا که نگارم ترکم کرده قولدری می کنی؟ از ما تنها تر گیر نیاوردی؟؟
سلام گلای من خوبید؟ چیکارا می کنید؟؟ بله منم یه تازه واردم وبمو تازه وا کردم امیدوارم بتونم واسه شوووووما دوست خوفی باشم شوووووووووووووووما هم باید با نظراتون منو خوش حال کنین گلای من اسمم مرضیه هست.... دوست باوفا و با معرفت شووووووووووما شوووووووووما اگه اومدید تو وبم منو با عنوان وبم بلینکین بعدش اگه خواستین بگین که با چه اسمی بلینکمتون نظر یادتون نره ماه رمضون هم داره یواش یواش تموم می شه امسال زود نگذشت؟؟؟؟ بگذریم................ این اولین آپمه امیدوارم گلای من خوششون بیاد خب دیگه مزاحم نمی شم........ فعلا بای تا های
یه روزی...
يه روزي فكر ميكردم بدون تو ميميرم تقصیر تو نبود!
خودم نخواستم چراغ قدیمی خاطره ها خاموش شود! خودم شعرهای شبانه اشك را فراموش نكردم! خودم كنار ِ آرزوی آمدنت اردو زدم! حالا نه گریه های من دینی بر گردن تو دارند، نه تو چیزی بدهكار ِ دلتنگی ِ این همه ترانه ای! خودم خواستم كه مثل زنبوری زرد، بالهایم در كشاكش شهدها خسته شوند و عسلهایم صبحانه كسی باشند، كه هرگز ندیدمش! تنها آرزوی ساده ام این بود، كه در سفره صبحانه تو هم عسل باشد! كه هر از گاهی كنار برگهای كتابم بنشینی و بعد از قرائت بارانها زیر لب بگویی : «یادت بخیر! نگهبان گریان خاطره های خاموش!» همین جمله، برای بند زدن شیشه شكسته این دل بی درمان، كافی بود! هنوز هم جای قدمهای تو، بر چشم تمام ترانه هاست! هنوز هم همنشین نام و امضای منی! دیگر تنها دلخوشی ام، همین شكفتن شعله است! همین تبلور بغض! به خدا هنوز هم از دیدن تو در پس پرده باران بی امان، شاد می شوم! ![]() خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری سلام عزیز مهربون، اجازه هست بشم فدات؟
به خودم قول مي دهم ديگر دلم برايت تنگ نشود قول مي دهم ديگر با ترنم صدايت آسمان چشمانم باراني نشود قول مي دهم ديگر با تصور چهره زيبايت عاشق ني غريب چشانت قول مي دهم ديگر با خاطرات زندگي نکنم قول مي دهم ديگر به کلبه دلتنگي ات نيايم قول ميدهم ديگر اشکهايم آبرويت را به تاراج نبرد قول میدهم که دیگر مزاحم روزهای خوش زندگیت نشوم قول ميدهم ديگر ستاره ي آرزويت را کم فروغ نکنم قول ميدهم آسمان دلم را با ستاره وجودت گل باران نکنم قول ميدهم دلم را از زير پايت بردارم قول ميدهم ديگر آسمان ، ابراها را در روزهاي دلتنگي ام نگرياند قول ميدهم ديگر نفسهايم را به عشق تو نکشم ولي.......![]() برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست... کاش می دانستی چه دردی دراین صدا زدن ها نهفته کاش می دیدی تمام اشتیاق و حسرتی که درپشت خیسی چشمانم مات و مبهم زنجیر کشیده شده داغی اشکهایم گرمی نگاهت را برگونه هایم حمل می کنند دلم برایت تنگ است دلم برای با تو بودن تنگ است میدانی.............دلم برای حرفهایت برای نوازش هایت دلم بدجوری برایت تنگ شده اشتیاق تلخ تمام وجودم را دربرگرفته
در آغـوشـمـ کـه مـی گیـری
آنقـدر آرامـ مـی شـومــ کـه فـرامـوش مـی کنـمـ بـایـد نفـس بکشـمـ ! روزی می خواستم تو تنها کسم باشی خاطرت هست؟! حالا تو نیستی و من تنهایم تنهای تنها دلم بد رقمی گرفته! اما می دانم که اینجا و این دنیا برای تنهایی نیست برای سوختن از تو نبودن نیست برای پرکشیدن است برای به اوج رسیدن حتی بی تو این دنیا را نساخته ام برای حسرت برای فریاد برای غم برای تنهایی من حل می شوم در نگاه مهربان هزاران دوست و می گویم تا دوست داشتن هست عشق چرا؟! نه برای دلخوشیم برای زندگی!
صفحه قبل 1 صفحه بعد |
|||
![]() |